تبلور یک ذهن مازوخیست

ماکزیمال های دیازپام ِ کبیر

تبلور یک ذهن مازوخیست

ماکزیمال های دیازپام ِ کبیر

سعی کردم درک کنم

نمی‌دونم چیکار کنم... می‌فهمید؟ می‌دونید که این ممکنه، که همزمان عاشق دو مرد بود؟ می‌شه... می‌فهمید؟ می‌دونین، یکی از اونا... که شوهرمه باعث شد من احساس امنیت و راحتی کنم. و اون یکی... اه، خب... این اشتباهه که زیاده خواهی کنیم. خودخواهیه


The Dekalog II – 1988


انقدر تو کتابا و فیلم‌ها آخر اینجور داستان‌ها خوب تموم می‌شه، بعضیا فکر می‌کنن تو واقعیت هم همینطوره. ولی نیست.

همیشه بهم میگفت...

- تو نمی‌تونی از زندگی لذت ببری اینو می‌دونستی؟ تو هم فقط یه آدمی. تو مثل یه جزیره تو خودتی.


- من نمی‌تونم از چیزی که همه لذت می‌برن، لذت ببرم. اگه یه نفر یه جایی دچار قحطی باشه، این موضوع شب من رو خراب می‌کنه

   Annie Hall - 1977


خب ظاهرا همه آدمای بزرگ یک سری احساسات مشترک دارن. مثل من و وودی آلن که تو این مورد مشترکیم.